روز مرگم لحظه ی سردی دستام
فکر اینکه از گناهت بگذرم واسم محاله
آخه از وقتی که زفتی هر شب و روز
این دلم داره فقط از غم می ناله
هر جا هستی این طلسم با تو بمونه
که دلت تنها بشینه کنج خونه
آره نفرین می کنم به قلب سنگیت
آره نفرین می کنم یادت بمونه
نفرین من به اون دل سیاته هر جا بری نفرین من باهاته
بغض بشینه توی گلوت بشی تو زارو خسته
بمیره اون که زیر پات نشسته بمیره اون که زیر پات نشسته
ای عشق اشتباهی بسوزی توی غربت
واسه مقام مردن نداشته باشی نوبت
زجر بکشی بفهمی نفرین من اثر کرد
به روز من بیفتی دلت بشه پر از غم
روز قیامت من جلو راهت سبز میشم
یاد نگات میفتم و رد میشم
واسه گناهت میری تو جهنم نفس راهت می کشم رد میشم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: اشعار عاشقانهدست نوشته هااشعار غمناک
❊ ❋ ╰☆╮ ✡ ❂ -‘๑’-❊ ❋ ╰☆╮ ✡ ❂ -‘๑’-❊ ❋ ╰☆╮ ✡ ❂ -‘๑’-
ϰ-†нêmê§ |